شهید سرلشکر خلبان همایون حکمتی  

شهید سرلشکر خلبان همایون حکمتی 

b_300_250_16777215_00_images_shahid-hekmati.jpg

 

مجری نامش را خواند و او با همان صلابت دوران جوانی، به نمایندگی از جنگجویان پایگاه بوشهر پشت تریبون قرار گرفت . سرش همچنان پایین و در اندیشه ای عمیق درگیر بود . گویی در دنیایی دیگر سیر میکرد و به هنگامه بالا آوردن سر فقط یک نام را بر زبان آورد،

شهید سرلشگر خلبان همایون حکمتی

مجری در حالی که محو تماشای جنگجویی بود که سالها از میدان آمدنش می گذشت خطاب به همگان گفت :

- دوستان ایشان از فرماندهان مقتدر پایگاه ششم شکاری اند،  آری پایگاه همه ی ما بوشهری ها

تیمسار نمکی بی صبرانه منتظریم ...

تیمسار درحالی که محو تماشای عکس پرسنلی شهید حکمتی بودند گفتند :

نمی دانم آن روز همایون چه چیز را دید که به عمق دشمن زد کف آب میرفت و یهو فانتوم رو بالا کشید و نفت کش رو هدف قرار داد و بعد اون اتفاق تلخ و شهادت دو تن از با غیرت ترین افسرای این مرز و بوم ... دوستان همایون ها شرفشون رو در مقابل چشمان دیدند ، شرفی که قدمتی به بلندای تاریخ ایران دارد ...

آری اینگونه است که ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک آری ...

 

زندگينامه شهيد خضرايي

Image

در پانزدهم خرداد ماه سال 1326 در یکی از محله های تهران و درخانواده خضرایی که از خانواده های مذهبی و متدین بودند، پسری متولد شد که نام او را محمود گذاشتند.
محمود دوران ابتدایی و متوسطه را در شهر تهران سپری نمود. وی بعد از اخذ دیپلم با توجه به علاقه وافری که به فراگیری علم و دانش داشت، در کنکور سراسری شرکت نمود و در رشته مهندسی پذیرفته شد؛ اما به علت این که پدرش در تنگنای مالی قرار داشت نتوانست وارد دانشگاه شود. در این هنگام تصمیم گرفت که وارد دانشکده افسری نیروی هوایی شود. لذا در تاریخ هشتم آبان سال 1345 وارد این دانشکده شد و در مهر ماه سال 1348 با درجه ستواندومی فارغ التحصیل گردید.

دانشکده خلبانی و دوره خلبانی در آمریکا

از آن جایی که علاقه زیادی به پرواز داشت، تصمیم گرفت وارد دانشکده خلبانی شود لذا برای ورود به آن جا اقدامات مقدماتی را طی کرد. وی پس از طی آزمایش ها و معاینات مقدماتی وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندان دوره مقدماتی پرواز در ایران، برای فراگیری دوره پیش رفته پرواز به کشور آمریکا اعزام شد. محمود به علت این که بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده افسری وارد دانشکده خلبانی شده بود، به عنوان افسر ارشد به آمریکا اعزام شد و شروع به یاد گیری فن خلبانی در پایگاه ریس آمریکا نمود.

در آمریکا به خلبانان ایرانی پیشنهاد ورزش صبحگاهی را نمود تا با این کار روحیه دانشجویان ایرانی حفظ شود. همچنین برای این که بداند در کلیساها چه می گذرد، بارها به آن جا می رفت و در مراسم آنها شرکت می کرد. تا این که از طرف کلیسا از محمود و تعدادی دیگر از دانشجویان ایرانی دعوت می شود که برای شرکت دریک گردهمایی و پاسخ به سوالات درباره دین اسلام به کلیسا بروند. در کلیسا محمود به سوالات مذهبی مسیحیان درباره دین اسلام پاسخ می دهد و حدود 25 دقیقه نیز سخنرانی مذهبی می کند.

این سخنرانی چنان گیرا بود که بعد از آن تعداد زیادی از مسیحیان با سوالات متعدد به سراغ محمود می آیند و او نیز با متانت به تمام سوالات و شبهات آنها درباره دین اسلام پاسخ می دهد.
بعد از پایان دوره آموزش در سال 1351 موفق به اخذ گواهینامه خلبانی با هواپیمای اف 4 می شود و در بازگشت به ایران، در پایگاه هوایی تهران مشغول به خدمت می شود. پس از مدتی به پایگاه هوایی بوشهرمنتقل می شود و به دلیل توانایی بالایی که از خود نشان داد بعد از مدتی به عنوان رئیس دایره عملیات گردان شکاری این پایگاه منصوب می شود.

 Image

نقش شهید در انقلاب

درحالی که چند ماهی به پیروزی انقلاب اسلامی مانده بود، طی فرمانی از خلبانان پایگاه هوایی بوشهر خواسته می شود که هواپیماهای خود را به پایگاه هوایی چابهار منتقل کنند. در آن زمان با توجه به جو حاکم بر ارتش، کسی حق اعتراض به دستور را نداشت ولی خضرایی و شهید طالب مهر شجاعانه از جای برمی خیزند و با صراحت اعلام می کنند که این دستور را اجرا نمی کنند. در این حین به آنها تذکر داده می شود: - لغو دستور می کنید و می دانید چه عواقبی در پی خواهد داشت!

که این دو بزگوار پاسخ می دهند: ما اهداف شوم شما را از این کار می دانیم. شما می خواهید با انتقال هواپیماها به چابهار، آنها را بر روی ناو آمریکایی ببرید. این هواپیماها اموال بیت المال است و ما اجازه چنین کاری را نخواهیم داد.

این حرکت شجاعانه باعث شد دیگر خلبانان نیز اعتراض خود را اعلام کنند و بدین ترتیب این پروازها لغو گردید. 

نقش شهید خضرایی در شکل گیری انقلاب بسیار چشمگیر بود. او با شنیدن فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر قیام علیه طاغوت، ارتش را رها کرده و به صفوف مبارزان می پیوندد. در اواخر بهمن ماه سال 1357 درحالی که چند روزی به پیروزی انقلاب مانده بود، وی در نقش رهبری گروهی از جوانان، دست به تصرف کلانتری منطقه گرگان تهران می زند و در این کش و قوس از ناحیه دست نیز مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و مجروح می شود. با پیروزی انقلاب او شروع به ارشاد خلبانان و نظامیان می کند و آنها را متوجه خیانت های طاغوتیان می نماید.

بلافاصله به میدان نبرد می رود

با شروع غائله کومله و دمکرات عازم کردستان می شود و به عنوان یکی از یاران صدیق شهید چمران مشغول به خدمت می شود. او در کنار شهید چمران به عنوان افسر کنترل کننده زمین مشغول به خدمت می شود. کار او شناسایی و کنترل آتش هواپیماها برای زدن اهداف مورد نظر بر روی زمین بود.

با شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق، خضرایی نیز به عنوان یکی از خلبانان باتجربه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به پایگاه هوایی همدان منتقل شد و پروازهای جنگی خود را آغاز نمود.

در یکی از این پروازها هواپیمای او مورد هدف قرار می گیرد ولی خضرایی با مهارت بالایی که در فن خلبانی داشت، هواپیما را درحالی که یک چرخ نداشت به زمین می نشاند.

 

حمله به پایگاه های الولید :

در اواخر سال 1359 نیروی هوایی تصمیم می گیرد با عملیاتی عمقی در خاک عراق، در یک اقدام بی سابقه پایگاه های الولید در غربی ترین نقطه عراق را بمباران کنند. برای این کار باید بهترین خلبانان نیروی هوایی انتخاب می شدند. از این رو خضرایی هم به عنوان یکی از خلبانان برای انجام این عملیات انتخاب می شود.

در روز موعود تمامی هواپیما به پرواز در می آیند. خضرایی نیز هدایت یکی از فانتوم ها را برعهده داشت. بعد از دو مرحله سوخت گیری هوایی، فانتوم ها به پایگاه های الولید می رسند. در این هنگام فانتوم ها به سه دسته تقسیم می شوند و به هر سه پایگاه الولید حمله می کنند. خضرایی هم به خوبی ماموریت های خود را انجام می دهد و به سمت تانکرهای سوخت رسان گردش می کند. در این هنگام که پدافند پایگاه ها دیوانه وار و بی هدف به هرطرف شلیک می کردند، ناگهان تعداد گلوله ضد هوایی به هواپیمای خضرایی برخورد می کند.

هدایت هواپیمای آسیب دیده آن هم در شرایطی که باید نزدیک به 500 کیلومتر مسیر را طی کند، کاری بسیار دشوار بود ولی خضرایی مصمم بود که هواپیما را به هر قیمت به ایران برساند. بعد از سوخت گیری هوایی سوم، به سرعت به سمت مرزهای ایران می آید و در نهایت با رشادت و شهامت خاص هواپیما را سالم بر زمین می نشاند.

نماز در هواپیمای جنگنده

از یکی از دوستان ایشان نقل شده است که یک بار در پایگاه به صورت آماده بودیم که در ساعت 4 صبح صدای آژیر اضطراری شنیده شد. بلافاصله به اتفاق خضرایی به پرواز در آمدیم. بعد از ماموریت تازه هوا درحال روشن شدن بود که او گفتند:

موافقی نماز را همین جا بخوانیم؟

گفتم: گخیلی خوبه، از این بهتر نمی شه.گ

گفت: گپس اجازه بده با رادار صحبت کنیم و به سمت قبله پرواز کنیم."

پس از هماهنگی با رادار، سمت قبله را برگزیدیم. ابتدا او نمازش را خواند و آن گاه من هم نمازم را بجا آوردم. پس از ادای نماز، او با صدای گیریایش با خدای خود مشغول مناجات شد و آن گونه ملتمسانه سخن می گفت که من را هم تحت تاثیر قرار داد.

این نماز یکی از نمازهای منحصر به فردی بود که هرگز آن را فراموش نمی کنم.
چقدر دل انگیز و زیباست خلوت با خدا در دل آسمان، گویی روحمان نیز همچون جسم پرواز می کرد و خدایی شده بود. انگار به زمین تعلق نداشتیم و دوست داشتیم برای همیشه در آسمان پرواز کنیم.

امام خمینی (ره): فرزندم تو سقوط نکردی، تو صعود می کنی

عملیات بزرگ دیگری در نیروی هوایی با موفقیت انجام شد. در این عملیات نیز خضرایی حضوری فعال داشت، ولی در هنگام بازگشت هواپیمای او مورد هدف موشک زمین به هوا قرار می گیرد. وی با سختی هواپیما را تا ایران هدایت می کند و در آن جا اقدام به خروج اضطراری از هواپیما می کند که به دلیل برخورد دستش با کابین در هنگام خروج اضطراری، دچار شکستگی دست می شوند.
بعد از این ماجرا او به همراه تعدادی از خلبانان نیروی هوایی برای تجدید بیعت و دیدن حضرت امام ره) به جماران می روند. در بیت امام (ره)، او چون دچار شکستگی دست شده بود، دست آسیب دیده را به گردن آویزان کرده بود.

حضرت امام (ره) رو به او می کند می فرماید: فرزندم چی شده؟ دستت چه شده؟

خضرایی در پاسخ عرض می کند

هواپیمایم مورد اصابت قرار گرفته و سقوط کرده ام.

حضرت امام تاملی می کنند و می فرمایند:

فرزندم، تو سقوط نکردی، تو صعود می کنی!

 فرماندهی پایگاه هوایی همدان

چند روزی از این دیدار نگذشته بود که بنی صدر (رئیس جمهور مخلوع ایران) مخفیانه از ایران فرار کرد. غوغایی به پا شده بود و از هر سو موج انتقادات به سمت شهید فکوری سرازیر شده بود که البته تمام این اتهامات واهی بود. به هرحال شهید فکوری به خاطر این ماجرا از سمت خود استعفا کرد و به دنبال انتخاب فرمانده جدید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و تغییراتی که در نیرو اعمال شد، خضرایی به درجه سرهنگ دومی ارتقاء پیدا کرد و همزمان به عنوان فرمانده پایگاه هوایی همدان نیز منصوب شد. او به مدت دو سال از سال 1360 تا 1362 عهده دار این مسئولیت بود.

پایگاه شکاری همدان به عنوان قطب مهمی محسوب می شد و بسیاری از مناطق غرب کشور را پوشش می داد. با حضور وی تحولاتی در این پایگاه ایجاد شد و پایگاه شکاری همدان در زمان فرماندهی او عملیات بزرگی را علیه دشمن بعثی انجام داد.

فرماندهی پدافند هوایی و درپی آن مرکز آموزش های هوایی

درسال 1362 خضرایی از سوی فرماندهی نیروی هوایی به سمت فرمانده پدافند هوایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و این انتخاب به این دلیل بود که او قبل از آن که یک خلبان باشد، یک افسر کنترل شکاری نیز بود و اشراف خوبی بر پدافند داشت. در مدت حضور خضرایی در این سمت، خدمات قابل توجهی در پدافند داشت.

در اواخر سال 1363 به سمت فرمانده مرکز آموزش های هوایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا زمان شهادت در همین پست خدمت می کرد.
در همین زمان تحولات بزرگ در این مرکز انجام می پذیرد و او توانست خدمات ارزنده ای را در این مرکز انجام دهد و از خود یادگاری مناسبی برجای بگذارد.

روز وصال نزدیک می شود 

در دو ماه آخر عمرش، مرتبا می گفت مدت زیادی این جا نیستم و پی گیر کارها بود. مرتب به مناطق جنگی پرواز می کرد تا این که روز وصال می رسد.

تصمیم گرفته می شود با توجه به شروع عملیات والفجر 8، عده ای از یاران امام برای بازدید مناطق جنگی به اهواز بروند. قرار می شود که خضرایی هم با این جمع به اهواز برود.
صبح روز بیست و هشتم بهمن سال 1364 خضرایی درحال ترک منزل، از همسرش وصیتنامه اش را طلب می کند و آخرین تغییرات را در آن اعمال می کند.

با عزیمت به فرودگاه مهرآباد تهران، هواپیمای مسافربری به مقصد اهواز به پرواز در می آید. همه چیز به خوبی پیش می رفت که ناگهان اهواز مورد حمله هوایی قرار می گیرد و یکی از جنگنده های دشمن در آستانه ظهر هواپیمای مسافربری حامل آنها را در آسمان شهر اهواز هدف قرار می دهد و تمامی نفرات حاضر در هواپیما شهید می شوند و به ملکوت اعلی می پیوندند.
در این پرواز سرهنگ محمود خضرایی به همراه آیت الله محلاتی و تعدادی از نمایندگان مجلس شواری اسلامی و قضات دیوان عالی کشور شهید می شوند.

درهنگام شهادت درحال خواندن قرآن

هنگامی که پیکر مطهر او را پیدا کرده و آن را مشاهده می کنندف می ببینند که در یک دست تسبیح و درلابه لای انگشتان دست دیگرش ورقه های قرآن بوده است.

شهید خضرایی به آرزوی دیرینه خود رسیده بود. او بارها می گفت

 من دوست ندارم که بر روی زمین بمیرم، دوست دارم تا در آن بالا بمیرم.

و حقیقتا که چه خوب شهید شد و چقدر زیبا به آرزوی خود رسید در آن بالاها درحال راز و نیاز با خدای خود.

انشاالله که خداوند با قرآن محشورش نماید.

 

زندگینامه شهید ستاری

شهید بزرگوار منصور ستاری در تاريخ ۲۹ ارديبهشت ماه سال۱۳۲۷ در قريه ولي آباد ورامين در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. پدرش، مرحوم حاج حسن، مردي فاضل، اديب و شاعر بود. اين شهيد وارسته دوران ابتدايي را در مدرسه ولي آباد ورامين و دوران متوسطه را در قريه پوئينك ورامين به پايان رساند. وي در طول دوران تحصيل، همواره يكي از شاگردان ممتاز كلاس به شمار مي رفت. ايشان پس از اخذ مدرك ديپلم متوسطه در سال۱۳۴۵ وارد دانشكده افسري شد و پس از پايان دوره سه ساله دانشكده به درجه ستوان دومي نايل آمد.
در سال۱۳۵۰ جهت طي دوره رادار كنترل به كشور آمريكا اعزام و با سپري نمودن دوره اي يك ساله در سال۱۳۵۱ به عنوان افسر كنترل شكاري در تيپ دفاع هوايي نيروي هوايي مشغول به كار شد.
شهيد ستاري در مقام بندگي انساني مؤمن و متفكر، در مقام سخن وري اديبي دانش پژوه، در مقام هنرمندي نقاشي زبردست، در مقام فرزندي اولادي مطيع و براي مادر باعث افتخار و در مقام سرپرستي، نه تنها پدري مهربان براي فرزندان خود كه مشهور به هماي سعادت براي فرزندان يتيم بود.
تيمسار ستاري به دليل فعاليت بيش از حدي كه در ارايه طرحهاي نوين و مبتكرانه از خود نشان داد، در سال۱۳۶۲ به سمت معاون عملياتي فرماندهي پدافند هوايي نهاجا منصوب شد. طرح و روشهاي پيشنهادي او بسيار منطقي، عملي، كاربردي و مؤثر بود از اين رو در سال۱۳۶۴ به عنوان معاون طرح و برنامه نهاجا برگزيده شد و به دليل كارداني و شايستگي كه در شخصيت ايشان وجود داشت، در بهمن ماه سال۱۳۶۵ در درجه سرهنگي به فرماندهي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب و تا هنگام شهادت پرافتخارش در اين سمت انجام وظيفه نمود. او با تلاش روزافزون و ظرفيت فكري والا به اين نيرو نظام و قوام بيشتري بخشيد و آن را بيش از پيش به مرز خودكفايي رسانيد. بدون اغراق برخي از طرحها و پروژه هاي اين مرد ارزنده شايد در دنيا كم نظير باشد. از جمله طرحهاي مبتكرانه اش ايجاد شبكه نوين و به هم تنيده پدافند هوايي كشور متشكل از رادار، سيستمهاي موشكي و توپخانه زمين به هوا و هواپيماهاي تجسس و رهگير است. با مديريت و نظارت عاليه او توانايي شبكه آفندي و پدافندي نيروي هوايي كه در حين جنگ تحميلي پاره اي از كلياتش پياده گرديد، افزايش قابل ملاحظه يافت، نيروي هوايي با تكيه بر اين شبكه توانست علاوه بر آنكه صيانت هوايي كشور اسلاميمان را كامل نمايد، آسيب پذيري نيروي هوايي دشمن بعثي را بيشتر نموده و راههاي نفوذ بر آسمان عراق را افزايش دهد.
از اساسي ترين اقدامات اين فرمانده دلسوز ازدياد ظرفيت فني و خصوصاً ايجاد بنيانهاي صنعتي و مدرن نيروي هوايي براي ساخت هواپيما و تعميرات اساسي وهمه جانبه بود. محصول چنين اقداماتي، ساخت هواپيماي آموزشي و پشتيباني سبك پرستو با ظرفيت ۴نفر است.
شهيد هميشه در خاطر منصور ستاري با ايجاد محيط مناسب براي تفكر و نوآوري امكان حداكثر مشاركت پرسنل نيرو را در بالاترين رده تعميرات و نگهداري كليه تجهيزات و دستگاههاي بسيار مدرن و فني نهاجا، فراهم آورد.
نوسازي شبكه تداركاتي و افزايش توان لجستيكي نيرو، افزايش امكانات نوسازي و بهسازي مهندسي نهاجا، چند برابر نمودن كارآيي بهداشتي و درماني نيرو خصوصاً پس از راه اندازي مجتمع آموزشي ـ پزشكي و درماني نيرو نمونه هايي چند از اين تغيير است. بيمارستان ۷۵۰تختخوابي و قابل توسعه به هزار تختخوابي مركزي همراه با مركز پاتولوژي و دانشكده پرستاري آنكه مجهز به مدرن ترين سيستمهاي بيمارستاني و تحقيقاتي و آموزشي هستند. همچنين ايجاد مؤسسات علمي و دانشگاهي بسيار پيشرفته دانشگاه هوافضا و دانشكده پرواز، نشانه هايي از تفكر و فعاليت گسترده آن زنده ياد مي باشد.
پرسنل نيروي هوايي بيش از هر فرد و عاملي ديگر ستاري را باعث تحول فكري خود دانسته و به ياد مي آورند، تحول از ناباوري ها به خودباوري و خوداتكايي. پرسنل آزاده نيروي هوايي هرگز تأكيد او را بر اينكه ايراني علاوه بر آنكه نسبت به ملل غربي و دنياي پيشرفته، هيچ كم و كسري از نظر استعداد و نبوغ ندارد بلكه در بسياري از موارد باهوش تر و بااستعدادتر نيز مي باشد،فراموش نخواهند نمود. او در عمل و با همكاري، همدلي و بيش از آن با ايثار و فداكاري افراد نيروي هوايي اين مهم را به اثبات رساند كه با اتكال به خداوند قادر متعال و در سايه سعي و همت و با فراگيري دانش و بيش از همه با خودباوري و اعتماد به نفس مي توان بر مشكلات فايق آمد و صعب ترين وناهموارترين مسير را بر تعالي كشور، هموار نمود.
« روحش شاد و يادش گرامي باد ! »